نگاهی تازه به رنج های زنان در گورهای من
به گزارش وبلاگ چراغ روشن، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در کرمانشاه، شمسی وفایی نویسنده و کارگردان کرمانشاهی است که نوشتن را از سال 88 شروع نموده است. وی دارای 9 تندیس کشوری و 30 لوح تقدیر در جشنواره های مختلف حوزه داستان کوتاه، خاطره و فیلمنامه نویسی و مستندسازی است. یاکریمی در قاب آسمان، چراغی تا صبح، گذرگاه، خواب جادویی، ساعت به وقت کرونا، کلینیک ولی عصر، شکوفه های سوخته، تنها در طوفان و آینه بی صدا بخشی از آثار تالیفی شمسی وفایی است.
گورهای من نام تازه ترین و متفاوت ترین کتاب این بانوی کرمانشاهی است که در 95 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه ازسوی انتشارات برزآفرین به چاپ رسیده است.
جلد کتاب پیشانی کتاب است و بسیاری از مفاهیم و محتوای دورن کتاب از روی جلد برای مخاطب برداشت می گردد. مخاطب به هنگام مشاهده طرح روی جلد کتاب گورهای من با دو موضوع جدی روبه رو می گردد: فضای بیمارستانی با پرستاری که روی جلد نقش بسته است و شخیت های زنانی که در راهروی بیمارستان در حال تردد هستند.
فضای بیمارستان فضایی آرام بخش است که نوید بهبودی و سلامتی را به همراه دارد اما در طرح جلد این کتاب از چهره خسته و مظلوم پرستار، موجی از ترس و وحشت و علایم خطر به ذهن مخاطب منتقل می گردد. این طرح اولین پرسش را ایجاد می نماید که چرا این بیمارستان به این شرایط بحرانی نشان داده شده است که درنهایت موجب اشتیاق بیشتر مخاطب به خواندن کتاب می گردد.
به باور منتقدان، کتاب گورهای من یک حرکت متبحرانه و باشهامت از دنیای پرپیچ وخم زنان است؛ درخصوص نوع نگاه تازه به خواسته ها و مسائل زنان در این کتاب، با این نویسنده کرمانشاهی به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه از نظر مخاطبان می گذرد.
برای نگارش این کتاب که نام متفاوت و سوال برانگیزی هم دارد، از چه الهام گرفته اید؟
از کودکی به ادبیات علاقه داشتم، من رنج انسان ها و آسیب های جامعه را نمی توانم تحمل کنم. از گریه کودکی کنار مادر تا ناله پیرزنی بیمار و چشم انتظار..، واقعا از دیدن افراد محتاجی که با تمام وجود برای یافتن لقمه نانی در سطل زباله خم می شوند، از زن های افسرده ای که در بیمارستان ها بستری هستند و آسیب هایی از این قبیل، دلم را به درد می آید. همه این عوامل موجب می گردد که قلم در دست بگیرم و بنویسم.
شخصیت های آثار شما چه اشخاصی هستند؟
شخصیت کتاب من یا بهتر بگویم شخصیت های کتاب من بیشتر بانوان هستند؛ مادران و دختران فریب خورده و قشر آسیب دیده اجتماع.
شاه غول این داستان های کوتاه کدام داستان است؟
در قسمت فهرست، اسم هفت داستان وجود دارد و آخرین داستان به نام کتاب نامگذاری شده است. همه داستان ها اگرچه مستقل هستند و مثل مهره های تسبیح خصوصیات واحد دارند، اما از آنجا که نام کتاب به عنوان آخرین داستان نامگذاری شده است، به این نتیجه می توان رسید که داستان سرانجامی، نخ تسبیح این مهره ها است.
داستان گورهای من شاه غول داستان های این کتاب است، شخصیت زنی است که وارد بیمارستان روانی شده مشغول به کار گردد. او در این مرکز حوادثی را مشاهده می نماید که در سرانجام داستان متوجه می شویم همه این حوادثی که در دورن فضای بیمارستان رخ داده به نوعی با او مرتبط است. در این داستان همه بیماران روانی از نظر فکری به نوعی آسیب دیده اند و تحت درمان هستند.
داستان های کوتاه این کتاب به صورت رئال شروع و به تدریج سورئال می شوند. از این سبک نوشتاری بیشتر بگویید.
در ابتدا همه موضوعات واقعی و ملموس است و مخاطب به راحتی پیش می رود، اما همینطور که داستان ها در حال پیشروی هستند به نوعی سبک نوشتاری از حالت رئال خارج می گردد و به سمت سورئال حرکت می نماید و داستان از جنبه عینی به ذهنی می رسد و هر چه به سرانجام نزدیک می شویم، از فضای بیرونی به فضای درونی شخصیت ها وارد می شویم.
عناوین 6 داستان چیست و چگونه هر کدام با نام کتاب ارتباط پیدا می نمایند؟
در قسمت فهرست این ذهنیت منتقل می گردد که علاوه بر اینکه هر داستان باید مستقل باشد، نباید ذهن برای خواندن داستان بعدی گم گردد و با وجود اینکه هر داستان پیغام خاصی دارد، می توان از مجموعه کتاب به شناخت دیگری از پیغام نویسنده رسید.
از سکوت نی، فصل آخر، چشمان تار، درد رنگ، عطر قرمه سبزی، شاهو هر کدام دارای فضاسازی مستقل و پیغام مختلف است اما وجه اشتراک این است که همیشه زنی است که در سرانجام داستان با مسائل عظیم اجتماعی و خانوادگی روبه رو می گردد خواه در نقش نامزد، همسر و یا دختر. اما نحوه چیدمان و مهندسی کردن این داستان، مطرح است و در خصوص مظلومیت زن و بعضی باورهای فرهنگی با داستان سرانجامی به پیغام جدیدی می رسیم. در پیش ذهن هر مخاطب این جمله آشنا است که کسی را در گور کسِ دیگر قرار نمی دهند اما اینکه من از گورهای متعدد متعلق به خود در پیشانی کتاب نام می برم، مخاطب را به فضای ترسناک رهنمود می کنم و مخاطب مطلع متوجه گورهای نمادین می گردد، یعنی شخصیتی که هر روز در حال مردن است و در داخل یک گور گذاشته می گردد و هر روز یک فرجام مرگبار را تجربه می نماید.
از کتاب اولتان هم بگوئید؛ خواب جادویی.
خواب جادویی درباره سه پسربچه بازیگوش است که حیوانات را آزار می دهند و طی یک اتفاق هرسه به سه حیوان تبدیل می شوند و زمانی به حال خودشان برمی گردند که نگاهشان به همه چیز عوض می گردد.
به عنوان یک نویسنده کرمانشاهی برای صعود و موفقیت با چه موانعی روبرو هستید؟
موانع زیاد است، مسائل مالی، بی توجهی مسئولین و به فروش نرفتن کتاب، بخشی از آن است، در اصل نویسندگی یعنی شنا کردن برخلاف جهت آب، آن هم در شهر کرمانشاه که مسائل فراوان است.
یک نویسنده می تواند در به فروش رفتن بیشتر آثار سهیم باشد؟
یک نویسنده یک فروشنده نیست باید اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر سازمان های متولی حمایت کند و اینکه کتاب باید معرفی بگردد به وسیله ارگان های مرتبط با هنر و ادبیات و رسانه ها. متاسفانه نویسنده هیچ حمایتی هم نمی گردد باید از ادارات مربوطه حمایت گردد کتابش معرفی گردد و این دومین کتاب است که با هزینه شخصی به چاپ رسیده است.
یادآوری می گردد، شمسی وفایی در صدد است در آینده نزدیک در زمینه فیلمنامه، فیلم کوتاه، رمان و داستان کوتاه کارهای بیشتری انجام دهد. او از کتاب گورهای من یک فیلمنامه سریالی در دست دارد و خودش می گوید قابلیت تبدیل شدن به فیلم را دارد، چراکه با موضوعات روز سروکار دارد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران