یادداشت ، قداست نان در فرهنگ ایرانی
به گزارش وبلاگ چراغ روشن، نان به عنوان اصلی ترین غذای مصرفی و یکی از قدیمی ترین غذاهایی است که بشر آن را تهیه نموده است و تاریخچه آن به اواخر عصر حجر برمی شود که کارشناسان با اختلاف این زمان را بین 3500 تا 5000 سال قبل می دانند.
نان به عنوان اصلی ترین غذای مصرفی و یکی از قدیمی ترین غذاهایی است که بشر آن را تهیه نموده است و تاریخچه آن به اواخر عصر حجر (کارشناسان با اختلاف بین 3500 تا 5000 سال قبل می دانند) برمی گردد.
نان و گندم در طول تاریخ تهران، چنان اهمیتی داشته که گاه کمبود آن باعث سقوط سیاستمداران شده و نارضایتی مردم از کمبود نان، آنها را تا لبه پرتگاه و سقوط پیش برده است. ضروری است به این نکته توجه کنیم که وقتی از قحطی سخن می گوییم یعنی نان نیست! در واقع با نبودن محصولات دیگر مثل سیب، انگور و حبوبات و حتی گوشت... جان انسان تهدید نمی گردد، اما با نبودن گندم و آرد، قحطی از راه می رسد.
مرور اسناد تاریخی نشان می دهد که تهران چند دوره قحطی را پشت سر گذاشته است. یکی در سال 1288 قمری در دوره ناصرالدین شاه و یکی در سال 1296 شمسی و دوره احمد شاه بعد از جنگ جهانی اول بوده است. نزدیکترین قحطی که به شورش نان شناخته می گردد، در سال 1321 شمسی به وقوع پیوست و از پیامدهای جنگ دوم جهانی بود و دو، سه سالی ادامه داشت.
آن روزها، خاطرات غم انگیز و پردردی برای ایرانیان به ویژه تهرانیان رقم خورد. در لوح حافظه تاریخی تهرانی ها هنوز خاطراتی از آن دوران وجود دارد که مادربزرگ ها و پدربزرگ ها قصه وار برای بچه ها خود روایت نموده اند. خاطرات از روزهای تلخی حکایت دارند که پدران برای به دست آوردن لقمه نانی خود را به هزار در می زدند بی آنکه نتیجه ای بگیرند. مردم بی رمق که مدت ها بود که از خیر گوشت گذشته بودند، فقط نان می خواستند.
کار به جایی کشیده شد که مردم سرخورده و نا امید کوچه و بازار تهران که از سفره های خالی از نان به ستوه آمده بودند به سمت مجلس حرکت کردند و نمایندگان را کتک زدند. عده ای هم به سمت منزل احمد قوام السلطنه نخست وزیر رفته و خانه اش را تاراج کردند.
با خواندن سرگذشت تاریخ قحطی نان در ایران، به خوبی می توان به ارزش و قداست نان به ویژه در نسل های بعد پی برد. احترام گذاشتن به نان در باور و اعتقاد مردم ریشه دوانده و در رفتار گذشتگان به خوبی مشهود بود. امروزه شاید قداست نان میان بچه ها و جوانان کمرنگ تر شده باشد، اما نسل ما در مکتب اجتماع آموخته بود که اگر تکه نانی را سر راه ببینیم باید آن را برداریم تا با پای رهگذران لگد مال نگردد. حتی عده ای آن تکه نان را می بوسیدند و کنار دیوار یا تاقچه ای می گذاشتند.
مردم معتقد بودند نان بیات و غیر قابل مصرف را نباید دور بریزند و از آن به عنوان غذای پرندگان و حیوانات استفاده می کردند. معتقد بودند نان برکت خداست و باید مصرف گردد. قداست آرد در حدی بود که بسیاری از کارگرهای نانوایی با وضو دست به آرد می زدند و شاطرها مقید بودند علاوه بر داشتن وضو، به لحاظ شرعی هم باید پاک باشند. نان برکت سفره های خانواده های ایرانی بوده و هست و هنوز هم هر چند کمرنگ در میان بسیاری از خانواده ها از قداست خاصی برخوردار است.
داریوش شهبازی
منبع: همشهری آنلاین